موزاییک، در هنر، تزیین یک سطح با طرحهایی است که از قطعات کوچکی مانند سنگ، معدنی، شیشه، کاشی یا صدف، معمولاً با رنگهای مختلف ساخته
شدهاند. بر خلاف خاتم، که در آن قطعات مورد استفاده در سطحی قرار می گیرند که برای دریافت طرح، توخالی شده است، قطعات موزاییک روی سطحی که با
چسب آماده شده است، اعمال می شود. موزاییک در اندازه اجزای آن نیز با خاتم تفاوت دارد. قطعات موزاییک بخش های ناشناس طرح هستند و به ندرت دارای
ابعاد قطعات برای کار اینترسیا هستند (منبت کاری شده معمولاً از چوب)، که عملکرد آنها اغلب ارائه یک قسمت کامل از یک شکل یا الگو است. پس از جداسازی،
موزاییک را نمی توان بر اساس فرم تک تک تکه های آن دوباره سرهم کرد.
بینش فنی کلید ایجاد و قدردانی از موزاییک است و جنبه های فنی هنر نیاز به تأکید ویژه دارد. موزاییک دارای جنبه های سبکی، مذهبی و فرهنگی قابل توجهی
است که نقش مهمی در هنر غرب داشته و در فرهنگ های دیگر نیز ظاهر شده است. اگرچه موزاییک یک شکل هنری است که در مکانهای کاملاً مجزا و در
زمانهای مختلف تاریخ ظاهر میشود، تنها در یک مکان – بیزانس – و در یک زمان – قرن چهارم تا چهاردهم – به عنوان هنر برجسته تصویری مطرح شد.
اصول طراحی
بین موزاییک و نقاشی، هنری که بیشتر با آن مشترک است، تأثیر متقابلی با شدت های متفاوت وجود داشته است. از نظر رنگ و سبک، قدیمیترین موزاییکهای
فیگوراتیو شناخته شده یونانی با نقوش بازنمایی، که مربوط به اواخر قرن پنجم قبل از میلاد است، شبیه نقاشیهای گلدانی معاصر است، بهویژه در طراحی کلی و
استفاده از زمینههای بسیار تیره. موزاییکهای قرن چهارم تمایل به تقلید از سبک نقاشیهای دیواری داشتند، همانطور که در معرفی نواری از زمین در زیر پیکرهها،
سایهاندازی و سایر جلوههای اشتغال به فضای تصویری دیده میشود. در اواخر دوران هلنیستی، نوعی موزاییک تکامل یافت که درجه بندی رنگ و تکنیک های سایه
ظریف آن تلاشی برای بازتولید دقیق کیفیت های معمولی هنر نقاشی را نشان می دهد.